این زندانی بهایی از همه مردم و هموطنانش خواسته است تا صدایش باشند و او را برای اجرای عدالت که استحقاق آن را دارد، یاری و همراهی کنند.
این زندانی عقیدتی پیامش را خطاب به مردم شروع میکند و از آنها میخواهد تا چند دقیقه از وقت خود را بگذارند تا او به آنها نشان دهد بهایی بودن در جمهوری اسلامی چهگونه است.
سپس خود را معرفی میکند: «من حامی بهادری هستم، یک ایرانی، یک بهایی، یک بازداشتی!»
او در ادامه میگوید: «پنج ماه پیش نیروهای وزارت اطلاعات به طور غیرقانونی به منزل ما حمله کردند. آنها وسایل ما، از جمله کتاب، اسناد، وسایل دیجیتالی مثل لپتاپ، کامپیوتر و حتی جواهرات را ضبط و من را بدون داشتن هیچ حکم قانونی دستگیر کردند.»
بهادری سپس به شرایط غیرانسانی نگه داشته شدن او در زندان و تحمل شکنجههای جسمی و روانی در این دوره اشاره میکند: «من را ساعتها در هوای سرد بیرون نگه داشتند. آنها به من اجازه استفاده از توالت را وقتی به آن احتیاج داشتم، ندادند. سعی کردند مجبورم کنند تا از همسرم طلاق بگیرم. تهدیدم کردند که اعدامم میکنند و من را مجبور کرد که به سوالات آنها در مورد کوچکترین جزییات زندگیام پاسخ دهم. حتی من را جلوی دوربین گذاشتند و گفتند قرار است اعدام شوی، وصیت خود را بگو! بعد فیلم اعتراف اجباری از من گرفتند.»
او سپس به شرح بازجوییهایش میپردازد: «در حدود ۸۰ روز، ۱۷ دفعه مورد بازجویی قرار گرفتم. تمرکز آنها بر بهایی بودن من بود. به مدت سه ماه به من اجازه داشتن وکیل انتخابی ندادند. در دفتر بازپرس مجبورم کردند کاغذهایی را بدون خواندن امضا کنم. تنها چیزی که به من اجازه دادند بخوانم، یک برگه بود که مثلا قرار بود من را از اتهاماتم مطلع کند، در حالی که این برگه خالی بود و من تا اواخر بازجویی از اتهاماتم اطلاعی نداشتم.»
حامی بهادری تعریف میکند که «محمود حاجی مرادی»، بازپرس شعبه۲ او را در بازداشت نگه داشته و بدون آن که محکوم شود، به زندان تهران بزرگ منتقل کرده است.