«ایمان»، پدری ۳۴ ساله از استان لرستان، یکی از آسیب دیدههای اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ از ناحیه چشم است؛ پدری که کودکی ۹ ساله دارد و آن پسربچه هر روز تابلویی با علایم مخصوص چشمپزشکان به دست میگیرد، مقابل پدر میایستد و از او میخواهد جهتها را تشخیص دهد.
ایمان هم در هفته نخست آبان ۱۴۰۱ در یکی از شهرهای لرستان هدف شلیک سرکوبگران قرار گرفت.
جمعیتی از مردم، بعد از یک ماه و نیم اعتراض و سرکوب، کنار هم جمع شده بودند. ایمان هم در میان آنها بود. کمی که گذشت، سر و کله نیروهای سرکوب پدیدار شد. موتورسوار و پیاده، با پوششهای سراسر سیاه و روبندهای سیاه و کشی، خودشان را پشت حقیقت پنهان کرده بودند.
بخشی از حقیقت اما هدف قرار گرفتن ایمان در آن میان بود و بخشی دیگر، آنچه بر خانواده و فرزندش میگذرد.
در بدن ایمان، دستکم ۶۰ ساچمه نشست و یکی از ساچمهها کُره چشم او را رد کرد، سفیدی و سیاهی چشم را شکافت و نزدیک عصب نشست.
چشمی که تا همیشه باید ساچمه را در خود نگه دارد، بینایی را از دست داد. او تنها میتواند سایهها را تشخیص دهد. اما چشم دیگرش بدون هیچ ساچمهای، آسیب دید.